تازه دارم میفهمم آدم خودش باشه چقدر سخته ! یعنی وقتی توی آینه نگاه میکنه خودش رو ببینه ٬ نه یکی دیگه ٬ یه غریبه ... ولی من هنوز هم دوست دارم باهاش حرف بزنم !
ببین آقای محترم ! تو دیگه تو نیستی ٬ تو من هستی یعنی من تو هستم ! لطفا هرچی من میگم تکرار نکن! خوب برای اینکه مطمان بشی یه آزمایش میکنیم ! من میزنم توی گوش خودم ٬ اگه صورت تو هم سرخ شد یعنی تو من هستی ٬ اگه نشد یعنی تو من نیستی. ........... دیوونه گفتم من میزنم ٬ تو چرا زدی ؟ من میزنم تو نیگا کن ! .......... داری کفرم رو در میاری ! فکر نمیکردم انقدر احمق باشی !
کسی راهی برای خواب ندیدن سراغ نداره ؟
کوله بارم را بر دوش گذاشتم و در منزلی دیگر سکنی گزیدم. آیا دیگر خواهی یافت مرا در تو در توی این کوچه های تنگ و تاریک و کثیف ! شاید گوشه دیواری نیمه فروریخته یافتی مرا که در جامه گدایان کنار سگی خفته ام! خدا را نیازار مرا ٬ بگذار رهگذران بیاندیشند که این گونه ام و این من هستم ! نقابم را برندار و برو !
من کی هستم ؟ نمیدونم ! برام اهمیتی نداره. برای هیچ کس اهمیتی نداره .
هیچ وقت باورم نشد اسمی که توی شناسنامه دارم مال منه ، همیشه خندم میگرفت . وقتی جلوی آینه می ایستم نمیدونم اون که توی آینه هست کیه !
اون هم نمیدونه من کی هستم ! گاهی طغیان میکنه و آینه رو میشکنه. گاهی نمیشه جلوش رو گرفت !