من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

من و مرد در آینه

مرد تنها ، فقط با تصور یه تصویر توی آیینه ذهنش داره زندگی میکنه. محیط کاملا قهوه ای. مخاطب مرد توی آینه که هیچ وقت حرف نمیزنه. زندگی مرد توی آینه به یه لامپ توالت بستگی داره. خاموش بشه میمیره ....

جیغ

- چرا میخندی؟

= آخه ببین چی نوشته !! توهم تا کجا آخه؟!

- خنده نداره ... تقصیر خودته خب ...

= یعنی باید پاشم برم برای تک تک کسایی که عکس منو دیدن توضیح بدم که ترکیب و جای آدما توی عکس  فقط یه اتفاق بود؟

- چی بگم آخه ... نخند داری عصبیم میکنی!


...............................


موبایلم صدای شرشر آب میده ... از وقتی بانو فهمیده غلظت خونم رفته بالا این رو نصب کرده روی گوشیم که هر ساعت یادآوری کنه پاشم برم آب بخورم ... آخه ساعت سه و نیم صبح؟!... از خوابم بمونم برای غلظت خونم خوبه؟  ... به زور خودم رو از زیر پتو کشیدم بیرون و سعی کردم تعادلم رو حفظ کنم ... تا با بد بختی به آشپزخونه برسم داشتم فکر میکردم اصلا زیاد آب خوردن کار به صرفه ای نیست ... هر ساعت یه لیوان آب بخوری ... هر نیم ساعت دو لیوان آب جیش کنی ... اصلا حجم مقدار جیش رو حساب کنی بیشتر از آبی میشه که میخورم!! ... بقیه ش از کجا میاد؟!! ... این لیوانا رو برمیداره میذاره اینجا آدم باید جونش در بیاد یه آب بخواد بخوره ... منم توی ماگ قهوه خودت آب میخورم بعد هم نمیشورم میذارم سر جاش ... نصف شبی ... کف اینجا هم که همیشه خیسه!! ... ظرف شوری خریدیم اول باید ظرفا رو پاک کنی بعد بذاری این نازشون کنه ... به چه دردی میخوره فقط آب حروم میکنه؟ ... آخ جون خوابه نمیتونه گیر بده شیرینی نخور ... دلم میخواد بخورم ... از بچگی عاشق یواشکی و در سکوت شیطونی کردن بودم ... حس کماندو بهم دست میداد ... قیافه رو نیگا تورو خدا ... میری سلمونی دقیقا چه غلطی بکنه برات ؟!! ... این همه هم پول میگیره!! ... نمیذاره خودم بزنم اینا رو راحت بشم ... دوتا شیوید مونده رو کله م میگه باید بری سلمونی!! ... به خدا تا صبح باز بیدارم کنی پاشو برو آب بخور حذفت میکنم!! ... عه ... بانو کوش پس؟!! ... نیومده بخوابه هنوز؟!! ... باز نشسته داره کار میکنه تا دیر وقت! ... بانوووو ... نیگاش کن نشسته توی اتاق کار پای لپ تاپ !!! ... بعد میاد به من گیر میده چرا بالشت بغل کردی ... خب خودت اینجایی من بد بخت ...


صدای جیغ ترس بانو حدود هفت ثانیه کل فضای خونه و حتی خونه همسایه ها رو پر کرد ... جیغ بانو مثل برق ولتاژ بالایی بود که خشکش کرده بود...نفسشون در نمی اومد ... چشمای از حدقه بیرون زده ی جفتشون گیجی خاصی داشت ... لولو کل خونه رو چهارده بار دوید و آخر هم نفهمید چی شده!! ... بانو آروم صندلی رو چرخوند ... تمام بدنش میلرزید ... توی نور ناچیز مانیتور لپتاپ صورت بهت زده ی مرد رو دید ... قلبش داشت از دهنش بیرون میزد ... هدفون رو پرت کرد سمت مرد و این بار یه جیغ بلندتر از عصبانیت کشید که شایداگه کسی خیلی دقت میکرد  بینش چند تا کلمه ی نامناسب هم میشد پیدا کرد!! ... همون جور که میلرزید دستاش رو گرفت جلوی صورتش و شروع کرد به  گریه کردن ... مرد همون جور که خشک شده بود و هنوز نفسش در نمی اومد سعی کرد پلک بزنه ... لولو هنوز داشت می دوید ... 


= من پاشدم برم آب بخورم دیدم ...

+ فقط خفه شو !! هنوز قلبم داره میزنه ... یه هو مثل جن میای پشت سر آدم دست میذاری روی شونه آدم ... 

= آخه آدم میشینه ساعت سه و نیم تنهایی توی تاریکی  فیلم ترسناک نگاه میکنه؟ شانس آوردم قبلش جیش کرده بودم!

+ تو خرس گنده اون وقت دقیقا باید وقتی بیای بالا سر من که اون داشت از توی چاه میومد بیرون؟ [الفاظ رکیک و نامفهموم] 

= اصلا حقته ... منو بگو دلم سوخت داری کار میکنی ... نشسته فیلم میبینه ... آی ... اون رو پرت کنی به خدا ... دیوونه ... 

+ همین که سکته نکردم شانس آوردی ... این بچه رو هم ترسوندی کج افتاده تکون نمیخوره ... ولم کن ...


صبح روز بعد آقای همسایه اومده بود دم در خونه که دیشب چیزی شده بود؟ ما فکر کردیم اتفاقی افتاده ولی نیومدیم! گفتیم حتما خودتون از پسش بر میاید ... دستتون درد نکنه! مراسم روحانی داشتیم نصف شب.